Saturday, January 2, 2010

هرکه با عقل درافتاد ورافتاد !


هرکه با عقل درافتاد ورافتاد !
تاکید فراوان و اعجاب آور قرآن و رسولان الهی و امامان شیعه برعقل و عقل گرایی ، و دعوت مردمان و مسلمین همه اعصار به اندیشه و تعقل ، درعین حال که همواره در محاجات فقهی علمای شیعه مورد اعتنا بوده است ، اما حق عقل ، درهمین وادی فقه و اصول نیز که سخت مورد علاقه علمای ماست ادا نشده یا در واحه های دوری رها مانده است . علمای دینی ما ، درمناسبات فقهی بسیاری ، عقل را درجعبه ای زنگ زده نهاده اند و بردرآن قفل بسته اند و همچون عتیقه ای که هرچه کهنه تر ، ناب تر ومقبول تر ، از آن صیانت کرده ومی کنند و به وقت ضرورت ، درآن را می گشایند و یک نگاهی به درون آن می اندازند .
عالمانی که آوازه آیت اللهی شان همه جا رفته ، به عقل که می رسند ، با تردید به او می نگرند . حال آنکه بشر امروز ، به محض مواجهه با امری غیر عقلانی ، از آن روی می گرداند و آن را با همه ارزش تاریخی اش به دور می اندازد. این روزها ، مفسران و قانونگذاران امور شرعی ما ، مثل سربازانی امین و دقیق و فعال و مراقب ، از گنجینه حجیمی که درآن مناسبات دینی فرسوده و غیر عقلانی نهاده شده ، با مجاهدت تام محافظت می فرمایند و بیرون کشیدن یک میخ کوچک را نیز از تابوت آن برنمی تابند . درس اصول فقه ، که از دیرباز ، وجه محوری تعلیم و تعلم برای علمای شیعه بوده است ، برچهار رکن : کتاب (قرآن) – سنت – عقل – و استنباط ، استواراست . این دو رکن آخری ، دربسیاری از امور شرعی ما ، دربست به کناری گذارده شده یا بجای آنها، روایات و احادیث و سیره امامان شیعه اقبال فراوانتری یافته است .
به عنوان مثال ، مسئله زن ، قضاوت ، ارث ، اقتصاد ، برده داری ، از اموری هستند که عقل و استنباط علمای ما و مخصوصا علمای اهل سنت ، دربسیاری از آنها کاملا به تعطیلی گراییده است . بسیاری از علمای برجسته امروزما ، درحوالی مکه و مدینه هزارو چهارصد سال پیش و در اطراف خانه پیامبراکرم (ص) و امامان شیعه (ع) پرسه می زنند وتلاش دارند مستقیما از دهان مبارک آن عزیزان ارتزاق علمی کنند و دراین مجاهدت بزرگ ، اصلاهم به این مهم توجهی ندارند که بسیاری از سخنان آن بزرگواران می تواند متعلق به همان دوران باشد . اگرچه این سخن حق ، از دهان رسولخدا جاری شده ، یا از سیره زندگی امام علی (ع) گرفته شده ، یا مستقیما از آیات قرآن مستفاد شده باشد . ارجاع حقوقی و مدنی مسایلی از قبیل زنان به هرآنچه که درعصر پیامبراکرم صورت می پذیرفته ، و اصرار علمای ما برآیاتی از قرآن که محدودیت هایی را مثلا برای زنان ترسیم کرده است ، نشان می دهد که آنان – علمای ما – بلحاظ عقلی ، درهمان دوره تاریخی زیست می کنند و برای آوردنشان به این عصر ، مشقات ناممکنی را باید پیش روی آورد .
شما اگر به یک عالم شیعی که قوانین مربوط به ارث زنان و قضاوت و معاملات اقتصادی و مراودات خانوادگی واجتماعی و مدنی و برده داری را درصندوق امانات فهم خود گذارده و با مجاهدت تمام از آن صیانت می کند ، بگویید : حضرت آیت الله ، اگر مثلا حقوق زنان و ارث و شهادت و قضاوتشان ، همشان و همسنگ مردان باشد ، چه سلمه و صدمه و خسارتی به ساحت دین خدا می نشیند ، در پاسخ با تغیر می شنوید که : این قوانین ، مستقیما برگرفته از نص صریح قرآن و سیره پیامبر و ائمه معصومین است . تغییر دراین قوانین ، یعنی بدعت در اسلام . و یعنی الهاد و کفر و محاربه با خدا . هرکس چنین کند ، خونش تباه و مباح است . وشما درمقام عقل ، هرچه به این بزرگوار بگویید : ای عزیز ، سیره پیامبر ، درحوزه های حقوقی و مدنی ، در بسیاری موارد ، محدود به همان عربیت بی تربیت است . و نه برای همه اعصار ، و بسیاری از آیات قرآن ، اصرار بر موازین همان دوران دور دارد نه این عصر ، مگر می توانید ذره ای او را از صیانت این مفاهیم مطرود و کهنه و عتیقه باز بدارید ؟
نتیجه و محصول یک چنین نگرش فرسوده ای ، و پرهیز از عقلگرایی علمای ما ، این شده است که چهره ای زمخت و کهنه و بدوی از اسلام عزیز درجهان به نمایش درآید و مسلمین درنگاه جهانیان ، جاماندگان تاریخ تمدن بشری بحساب آیند . تصور این که علما و مراجع گرانقدر ما همچون جوادی آملی ومکارم شیرازی و نوری همدانی و وحید خراسانی و مصباح و سیستانی و همه روحانیان حوزه های علمیه ، با شمشیر قلم و حنجره های فعال خود ، برسر صندوق هایی به نگهبانی ایستاده اند که درهرکدام آنها مفهومی و قانونی از گذشته ای دور اسلام نهاده شده ، بسیار نگران کننده است .
مثلا درحوزه اقتصاد ، به ضرب حاکمیت جمهوری نوپای اسلامی ایران ، برخی از همین قوانین فرسوده ، به سیستم بانکداری ما تزریق شد و فرصت های فراوانی از بالندگی اقتصادی را از کشور ما گرفت . در دستگاه قضایی ما ، مواردی مقبولیت قضایی یافته اند که هر عقل سلیمی از تسری و اجرایی شدن آن می هراسد . زن تحصیلکرده و دانشگاهی که درهمان دانشگاه خود بر مردان و دانشجویان فراوانی برتری علمی دارد ، به امر قضاوت که می رسد ، طبق قوانین قضایی فرسوده ما ، به دور رانده می شود . به حقوق اجتماعی و خانوادگی و مدنی که می رسد باید به خیلی ها و به همسر بی کفایت خود تمکین کند . به ارث که می رسد از گردونه اعتنا به دور انداخته می شود . این قوانین ، عین بی عقلی است و حتما محدود به دوره ای است که زن درآن اجتماع ، فرصتی برای تحصیل نداشته و درهمه امور اجتماعی به هیچ گرفته می شده و حتی همچون کالا دست به دست می شده است .
این که می گویند امام زمان (ع) اگر بیایند بسیاری از علما با دین او به مخالفت برمی خیزند شاید معطوف به همین معنا باشد . که حضرت ، بی درنگ این قوانین و تحکم های غیر عقلانی را به دور خواهند ریخت و فضای تنفس برای مسلمین و مردمان جهان فراهم خواهند آورد . هنوز که هنوز است ، همه مراجع و بزرگان دینی ما ، چه آنانی که با مراتب علمی فراوان خود به قرآن و روایات معصومین می نگریستند – همچون مرحوم علامه طباطبایی – و چه مراجع فعلی ، همچنان در مقوله برده داری گرفتار مانده اند و نمی دانند با این اصل قرآنی و تاریخی چه بکنند . متاسفانه ، مراجع وعلمای امروزما ، گنجینه ای از قوانین برده داری را درمکتوبات و محفوظات خود دارند و هرگز راضی نمی شوند آنها را به دور اندازند .
به امید روزگاری که وقتی به چهره ناب اسلام می نگریم ، از جزجز آن ، زیبایی و عقل و لبخند و عدالت و نظافت و انصاف و درستی و فداکاری و محبت و تلاش و جاذبه های دنیایی و ماورایی دریافت کنیم و از این که مسلمانی به جهانیان فخر بفروشیم .
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم شهریور 1388ساعت 13:18 توسط
GetBC(68);

No comments:

Post a Comment