Saturday, January 2, 2010
راز چهره های عبوس !
راز چهره های عبوس !
دیروز و دیشب ، رادیو و تلویزیون در ابراز انزجار مردم نمازگزار نسبت به هتاکان عکس امام سنگ تمام گذاشت . کثرت مردم معترض انصافا تماشایی بود . آنان با چهره های برافروخته ، انبان نفرت خود می گشودند و با فریاد های مرگ براین و مرگ برفلان ، انقلاب و نظام و منصب های آن را بیمه می کردند . حضورمردم در این همایش ملی و سراسری حقا که قابل اعتنا بود .
این مردمان ، همانهایند که ما دوست داریم در عزای حسین و اهل او صمیمانه اشک بریزند ، به اشاره مداحان هم جنس ما به سینه و سر بزنند ، زیر چتر حمایت خود ما دسته های عزاداری راه بیاندازند ، در کسوت همگون مخاطبان سنتی پای منبرهای ما بنشینند .
مردمی که به اشاره ما آنگاه که اوقاتمان از کسی و کسانی تلخ است بخیابان ها بریزند ، و به اشاره ما آنگاه که خون جوانان مردم بیهوده بزمین ریخت در خانه های خود بمانند ، به هرآنکه ما به او متمایلیم روی برند و از هرآنکه ما گریزانیم روی برگردانند .
مردمی که هیچگاه پرسشی به ذهن مبارکشان خطور نکند ، مردمی که با افزودن مبلغی به مستمری سربرجشان از ما متولیان تشکرکنند ، مردمی که برای ما سیاهی لشگر باشند و برای دشمنان ما : امت شهید پرور همیشه در صحنه ، مردمی که آموخته باشند از ما بابت فرصت هایی که هدر داده ایم سئوال نکنند ، مردمی که به ما فرصت دهند تا همیشه از طریق یک بلندگوی مرکزی هدایتشان کنیم .
مردمی که افق دور دورشان همین نزدیکی ها باشد ، مردمی که خط قرمزشان را ما تعیین کنیم ، مردمی که اساسا هیچ حسرتی برای رشد نداشته باشند ، مردمی که نگران آینده و نسل های نیامده نباشند ، مردمی که سهم سپاسشان از ما همیشه به کارکردهایی چون راهپیمایی و رای دادن و تایید خود ما بیانجامد .
مردمی که اگر یک روز ما را در کنار خود نیابند سردرگم شوند ، مردمی که علم و دانش و داد و مهر و پویندگی و سرفرازی های اجتماعی و اقتدارملی و منافع ملی و اینجورقضایا در آنها حساسیتی برنیانگیزد ، مردمی که در انتخاب نهضت سواد آموزی و دانشگاه برای نهضت سواد آموزی آغوش بگشایند ، مردمی که البته ما دوست داریم همیشه در محدوده های منگی و بهت باقی بمانند .
مردمی که از کنار توصیه های هدر شده و بخاک رفته امام عبور کنند و برای عکس پاره شده او گریبان بدرند ، ، و مردمی که البته افق های رشد و آگاهی و پرسش های ویرانگرشان در ما هراس می افکند ، مردمی که از ما بابت نفت و جنگل و دریای خزر و داستان هسته ای و بیکاری و اعتیاد و مبادلات پولی آستان قدس رضوی سئوال نکنند ، مردمی که در یک کلام : ریسمان اعتماد خود را به دست ما سپرده باشند تا ما به صلاحدید خود بهر کجا که دلمان می خواهد بندش کنیم .
مردمی که آقای صادق محصولی را با پولی که از زد و بند با دوستان همسنگرش بالا کشیده بر یک روزنامه نگار منتقد مثل محمد قوچانی ترجیح دهند ، مردمی که به ذات محرم و عاشورا و کربلا و راه امام حسین کاری نداشته باشند و همان سیاه پوشی و سینه زنی و اشک و دیگ های نذری ایام عزا کفایتشان کند ، مردمی که البته دوست داریم همیشه ی خدا مقلد ما باشند و نبض اموراتشان را با اشارات بیت ما تنظیم کنند .
مردمی که یک پرسش دم ستی شان که چرا در این سی سال این همه دروغ و ریا کاری و پس رفت از شاکله ما آویخته بساط آرامش مستمر ما می آشوبد ، ...... و مردمی که با القای مصنوعی مرتب و دوره ای ما همیشه گوش بزنگ مایند تا اگر اصلاح نژادی برای کشت بهاره خود نیاز دارند بجانب دستگاه فریب گستری ما شتاب کنند نه جای دیگر .
و من ، از دور ، مسلم بن عقیل را می بینم که به نیابت از حسین عزیز به میان ما آمده و فریاد می زند : ای همه ایرانیان ، حسین را در اندیشه اش بجویید نه در علم و کتل ، حسین را در آزادگی اش بجویید نه در عزاداری صرف ، ای همه ایرانیان : من می بینم سخن حسین راه حسین اندیشه او مرام او در ایران شما بخاک افتاده ، همت کنید و این نور را از زمین خاکی سرزمین خود برآورید و به خانه ها ودانشگاهها و اداره ها و حیثیات جهانی خود بتابانید و به برکت ذات زیبای آن در دنیا سرفرازی کنید .
ما اما در پاسخ به ندای مسلم بن عقیل چه می کنیم ؟ او را از بلندای جهل خود بزیر می افکنیم و برای بیرقی که پاره شده و نام حسین برآن است غوغا می کنیم . با چهره های پر از نفرت ، و خشم های مهیا به کسی که نمی دانیم کیست بارانی از مرگ می باریم . مرگ براین مرگ برآن و مرگ برکسی و کسانی که ما را نمی خواهند .
دیروز و دیشب که به تصاویر سراسر مرگ و نفرت مردمان خویش نگریستم ، به خودمان حق دادم عبوس باشیم ، ترش روی و تلخ زبان و فحاش و نا شکیبا و مضطرب و ملتهب و ناآرام و تندخو و پرخاشگر باشیم . مردمی که مرتب و به هر بهانه زیر بارانی از نفرت و خشم و ناسزا تن بشویند ، لاجرم بلحاظ روانی عبوس و تلخ و پریشان خواهند بود . و من ، مردمانی را می بینم که درحسرت قطره ای اخلاق و مدارا - که ناب ترین خصلت رسولان الهی بوده است و در این ملک خاک می خورد - ملتمسانه به جانب ما دست دراز کرده اند و ما اعتنایی بدانها نمی کنیم .
+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم آذر 1388ساعت 11:8 توسط
GetBC(150);
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment